ساعت 19:34 ، متن پیامکی که تو برام فرستادی:"عشقم،نازنینم ما راه افتادیم.بازم بدون تو"
باز هم این دل من بود که بی صدا شکست، اینبار هم کسی گریه ی خاموشمو ندید، حتی تو هم نبودی که اشکای بی صدامو از رو صورتم پاک کنی ،کسی جز خدا دلتنگی منو نفهمید.....
سیب عزیزم برای 2 روز رفت شهرستان پیش مادربزرگ مهربونش، هربار که میخواد به مسافرت بره دلم یه جوری میشه ، درسته که وقتیم که تهرانه همش که پیش هم نیستیم اما اینجوری انگار دلم دوریشو خیلی بیشتر میفهمه.....
خدا نوشت: میدونم که حواست به ما هست ، میدونم که این گریه ها و دلتنگیامو بی جواب نمیذاری، دوستت دارم مهربونم