333 _ قلب من بیرون قلبم
دخترک سه سال و یک ماهه شده... دخترکی بی نهایت زیبا و حرف گوش کن و مودب و دوست داشتنی که الان داره کلوچه میخوره و با موهای پریشون به من از زخم دستش شکایت میکنه... زندگی بر وفق مراد است.. شکر
دخترک سه سال و یک ماهه شده... دخترکی بی نهایت زیبا و حرف گوش کن و مودب و دوست داشتنی که الان داره کلوچه میخوره و با موهای پریشون به من از زخم دستش شکایت میکنه... زندگی بر وفق مراد است.. شکر
زیبای ما دوساله شد....ما اورا چون جان دوست داریم....او جانِ ماست...
تداعی عشق و جون و نفس بابایی
من و مامان پریسا خیلی خوشحالیم که تو بدنیا اومدی و شدی همه زندگی ما
11 روز دیگه اولین سالگرد تولدته.
روز اول فروردین 1397 ساعت 9:45 صبح با وزن 3.850 گرم متولد شدی و دنیای ما رو تو اون لحظه غرق شادی و نور کردی.
امیدوارم تا زنده هستم خنده رو لبات محو نشه و بتونم که دلت رو شاد کنم.
هرچند که برای مامان پریس نتونستم این کار رو انجانم بدم
همیشه شاد باشی دختر مو قشنگ و شیطون ما
پن.ن :نمیدونم هنوز کی از اینورا رد میشه...دیر شد ولی باید ثبت میشد..
تو چهار صبح بیرون میرفتی و هشت شب خونه بودی..روزا گذشت و یه پیشنهادِ کاری کلِ زندگیِ مارو عوض کرد...باهم تصمیم گرفتیم..تصمیم برای تحمل..صبر..دوری..بی تابی..دلتنگی...ترس...پیشرفت..تجربه...و دلیل قبولِ تک تکِ این کلمه ها فقطو فقط "عشق"و "اعتماد"بود..دل یه دلِ هم دادیم و دست تو دستِ هم گذاشتیم و یاعلی گفتیم.. قدم به قدم زندگیمونو ساختیم..
وسطای راه خسته شدیم قهر کردیم بریدیم گریه کردیم اما سست نشدیم...حالا بعد از هفت سال همه ی نتیجه ی صبرمون شده یه آرامش ِ تمام و کمال و یه اعتمادِ بی حد نسبت به هم ..نسبت به پایبند بودنمون به هم..نسبت به عشقمون به هم...تو این دو سه روزِ آخرِ دوریامون من پر از شوق و خواستنم برای شروعِ نیمه ی دومِ زندگیمون...
قراره منم مصلِ همه ی زنهای دنیا برات خانومی کنم و دغدغه م بشه آرامش و آرامش و خنده هامون توی خونمون...قراره شبا سایه ی امنت همیشه کنارم باشه و هرروز صدای قدماتو تا رسیدن به درِ خونه بشمرم...دیگه شهرمون میتونه جاپای مارو هم دوتایی کنارِ هم تو خیابوناش ببینه...دیگه قراره هر روز بیتابِ دیدنت بشم...
وای مردِ صبورم....مردِعاشق و شرقی تبارِ من..ممنونم...با همه ی وجودم و با تک تک نفسام ممنونم که طاقت کردی این سالهای سختو..که رفاه و آرامشی رو برام ساختی که فقط تو میتونستی...من همه ی اینو به صبرِ تو مدیونم....
به امیدِ خدامون قوی تر و صبورتر و پراعتماد تر و عاشق تر از همه ی سالهای دوری دست به دستِ هم میدیم برای نیمه ی قشنگِ زندگیمون...الهی به امیدِ تو..
مبارکمون باشه سالهای سازگاری و عشق...
امروز تو برگشتی کنگان...شاید این اخرین باری باشه که این تیترو برای سفرای طولانیت میزنم.. خدا صلاحمونو قشنگترین حکمتش بزاره الهی...
عشق من, نازنین بانوی من
یکسال دیگه گذشت و روز عشاق اومد و من عاشق تر از همیشه دوست دارم.
عشق من و تو عشقی ابدی هست که ریشه در باور های ما برای دوست داشتن واقعی داره.
شاید که سال دیگه این روز رو 3 نفره جشن بگیریم کنار دلدونه عزیزمون.