خب بعده چند ماه تنبلی بالاخره اومدم تا یه چیزی بنویسم
دیروز یکی از بهترین روزای دوستی من و سیب عزیزم بود. چون از صبح ساعت 8 تا 4 بعد از ظهر باهم بودیم و کلی خوش گذشت بهمون، واسه ناهار رفتیم لواسون و بعدشم رفتیم پارک پردیسان، آخه عشقم عاشق این هواپیماها و هلی کوپترای کنترلیه! منم بهش گفتم اگه قول بده پسر خوبی باشه یدونه واسش بگیرم بعدشم عشقم منو تا خونه رسوند.
عزیز دلم ممنونم به خاطر دیروز