زنده باد عشق

خداوند بینهایت است اما به قدر نیاز تو فرود می آید،به قدر آرزوهای تو گسترده میشودو به قدر ایمان تو کارگشاست...

زنده باد عشق

خداوند بینهایت است اما به قدر نیاز تو فرود می آید،به قدر آرزوهای تو گسترده میشودو به قدر ایمان تو کارگشاست...

اندر احوالات این روزها

خب از کجا شروع کنم؟
  

آهان اول از همه اینکه 2 هفته پیش با نینا و مانیا رفتیم دنبال آرایشگاه سمت ت.ه.ران پ.ارس. 4 تا آرایشگاه معروف گ.ل س.رخ، گ.ل.ها ، گ.ل آ.را و گ.ل رز رو دیدیم. هر4 تاشون بجز گ.ل رز که افتضاح بود تقریباً تو یه سبک بودن ولی کارای گ.ل.ها بیشتر از همه به دلم نشست. اون روز فقط آلبوماشونو دیدیم و فرداش که جمعه میشد و روز ا.نت.خابات بود رفتیم که عروساشونو از نزدیک ببینیم. هر کدوم 6،7 تا عروس داشتن و بازهم بهترینشون همین گ.ل. ها بود. اما باز دلم نیومد قرارداد ببندم. اصلاً فکرشو نمیکردم که انقدر سختگیر باشم. دیگه به فکرم رسید که واسه هفته ی بعدش که سری دوم عکسای اسپرت تو آتلیه رو باید میگرفتیم یه وقت سر و صورت VIP ازشون بگیرم ببینم کارشون چه جوریه.

خلاصه هفته ی پیش 5شنبه ساعت 1 رفتم آرایشگاه. اول آرایشم کرد . لنز طوسی روشنم گذاشته بودم دیگه سایه دودی -مشکی زد با یه رژ گلبهی کمرنگ. خیلی خیلی تغییر کردم. مثل این برنامه آینه ممنوع بود اصلاً خودمو تو آینه ندیدم تا آخرش که آرایشم تموم شد. واقعاً یکی دیگه شده بودم. نینا که از سرکار اومد پیشم اصلاً منو نشناخت اولش تا صداش کردم اومد پیشم کلیییییییییی ذوق کرد از دیدنم دیگه اونم اوکی داد و خیالم از بابت آرایشگاه راحت شد . اما بازم قرارداد نبستم و گفتم سیبم منو ببینه و فرداش میرم قرارداد میبندم.

ساعت 5 اینا بود که سیب اومد دنبالم و کلی گوگولی شده بود ، آخه اونم آرایشگاه رفته بود.  تا منو دید کلی ذوق کرد و گفت که خیلی خوشگل شدم و تغییر کردم.دیگه رفتیم آتلیه و دوباره کلی حرکات سخت و ژانگولری از خودمون در کردیم. به نظرم عکسای آتلیمون خیلییی خوب شه . چون ژستایی که عکاسه میداد خیلی بهتر از عکسای تو باغمون بود که اون یکی عکاسه داده بود و بک گراند همه ی عکسامون سیاه و سفید بود . دیگه با پیانو و میز بیلیارد و بار و این چیزا عکس نگرفتیم وخیلی بهتر که ننداختیم به نظرم دیگه خیلی تکراری و قدیمی شده. حالا ایشالا آماده شه اینجا واستون میذارم.

بعد از عکسا هم خوش و خرم با همون قیافه ی آرایش شده پا شدیم رفتیم لواسون. راستش من اصلاً دوست نداشتم با اون سر و شکل برم ولی دیگه فامیلای سیب هی زنگ زدن که ما داریم میریم شما هم بیاین. سیبم گفت اشکال نداره همینجوری میریم.

دیگه وقتی رسیدیم همشون بودن جز دختر خاله سیب با شوهرش. اونجا هم کلی ازم تعریف کردن و دختر عمه سیب گفت که شکل آیسل همون خوانندهِ که با آرش میخوند شدم. آهان نگفتم که موهامم فر درشت کردم واسه همین گفت که شکل اون شدم. منم هی تو دلم ذوق میکردم

دختر خاله سیب و شوهرشم اومدن و سفارش شام و قلیون دادیم. اینو بگم که شوهر دخترخاله سیب تازه بعده یه ربع که باهم سلام احوالپرسی کردیم و تازه باهام دستم داده بود منو شناخت!!!! وکلی تعجب کرده بود که چقدر قیافم عوض شده. حیف که اصلاً نشد از خودم عکس بگیرم وگرنه حتماً واستون میذاشتم.

تا ساعت 2 نصفه شب اونجا بودیم و بعدش با گیلدا و شوهرش (دخترخاله سیب) اومدیم خونه سیب اینا. قرار شد فردا با گیلدا دوباره بریم آرایشگاه و عروساشو باز ببینیم و بعد قرارداد ببندیم. میدونم رسماً خل شدم با اینکارای وسواسیم. گیلدا هم تاییدشون کرد و من باز هم با کلی تردید قرارداد رو بالاخره باهاشون بستم . دیگه ازینم خیالم راحت شد و فقط موند لباس عروسم. آرایشگاه آدرس یه مزون تو همون تهرانپارس رو بهمون داد که بریم اونجا و تخفیف هم بهمون میدن.

من و گیلدا هم رفتیم و از هیچکدوم از کارای آمادشون اصلاً خوشم نیومد و به نسبت قیمتی که دادن واقعاً کارشون مزخرف بود. آدم خسیسی اصلاً نیستم و سیب هم نیست اما خب واقعاً دلم نمیاد فقط واسه یه شب 1 میلیون پول لباس عروس بدم وقتی همون لباس رو میتونم تو یه مزون سمت جنوب تهران با نصف قیمت بدوزم .این پول رو میتونم یه لباس شب بگیرم که لااقل چندجا بپوشم نه لباس عروس که فقط یه بار استفاده میشه. البته این نظر منه ها خیلی میگن شب عروسی فقط یه بار تکرار میشه و باید هرچقدر میتونی خرج کنی!

این 5شنبه هم الکی الکی با سیب حرفم شد و نرفتم خونشون. اونم نیومد پیشم یعنی قراربود من با آژانس برم که بریم واسه خونمون آینه دستشویی و خرت و پرت بگیریم که مامانم گفت پس کی بریم شوش؟ تو که هر هفته اونوری. منم به سیب زنگ زدم گفتم بیاد دنبالمون باهم بریم شوش. اونم غر زد و گفت فردا بریم. منم گفتم باشه ولی میدونستم که اون عمراً صبح زود پاشه بیاد وکلییییییییی ناراحت شدم که حرفمو گوش نداد وبا اینکه کاری نداشت رفت خونه پسرخالش و نیومد پیش من. البته هی زنگ زد که بیام ؟ اما من لج کرده بودم و گفتم لازم نکرده بیای ولی خب اون که نباید حرف منو گوش میکرد باید میومد پیشم و از دلم درمیاورد. مگه نه؟ منم باهاش قهر کردم و خیلی سرد جوابشو میدادم.

جمعه هم ساعت 10 صبح با مامانم و داداشی رفتیم شوش. اولین بار بود که اونجا میرفتیم. چه خبر بود. دست فروشا کلی بساط کرده بودن و همه هم ازشون خرید میکردن.

ما هم بعد از یه دور گشتن رفتیم سراغ مغازه ها و وسایل آشپزخونم که مونده بود مثل سرویس قاشق و چنگال و کریستال و این چیزارو خریدم. کلی وسیله شده بود و مونده بودیم چجوری اونا رو تا دم ماشین ببیریم که یهو یه پسر کوچولو اومد بهم گفت چرخی نمیخاین؟ منم سریع گفتم چرا برو چرختو بیار. با قد و قواره کوچولو به زور چرخو دنبال خودش میکشید و ما هم پشت سرش میدویدیم و مواظب بودیم وسایل از رو چرخ نیفته چون خودش اصلاً مواظبشون نبود و همینجوری تند تند میرفت خدارو شکر تا ماشین راه زیادی نبود وگرنه تمام وسایلام داغون میشد. به پسره پولشو دادم و بیچاره کلی خوشحال شد . فکر نمیکرد که اون همه بهش بدم.

سیبم تو این مدت هی زنگ میزد و منم خیلی سرد جواب میدادم  تا اینکه بعد از ظهر خوابیدم و بعدش که پا شدم دیدم چندبار زنگ زده و وقتی دوباره زنگ زد جوابشو دادم و بهش گفتم که چرا انقدر ازش ناراحتم و گفتم که واسه اومدن خونمون نباید ازم اجازه بگیره و وقتی میبینه که ناراحتم و برخوردم سرده باید پاشه بیاد دیدنم و از دلم درآره. خلاصه با کمی گفتگو سیب جونم ازم کلی عذرخواهی کرد و گفت که فکر کرده حالا که من گفتم نیا اگه بیاد من دعواش میکنم و جلو مامان بابام زشته اونوقت. منم بهش گفتم که هیچوقت جلوی کسی قرار نیست که باهم بحث کنیم چه برسه به دعوا و اینطوری بود که باهم آشتی کردیم

از وسایل خونه سرویس چوب و فرشا و پرده هام مونده که ایشالا اونا رو هم که بگیرم خیالم راحت میشه .


دوست جونیای گلم ببخشید که چشای خوشگلتون رو خسته کردم . روی ماه همتون رو میبوسم


نظرات 19 + ارسال نظر
سارا و سالار یکشنبه 9 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 01:11 ق.ظ

ای جونم جهاز خرون آناناس جون میشه اگه دوست داری یه رِنج قیمتی از چیزایی که میخری بهم بدی ؟ آخه میدونی که منم در شرفم البته اگه دوست داری ... میخوام قیمتا رو ببینم چه جوریه توی شوش اینا ... مبل و تخت و چوبیا ، لوازم بزرگ آشپرخونه ، این چیزا ...
نه اینکه حالا قیمت لوازم خودتو بدی اگه دوست نداری ، قیمتا رو که میری میبینی مثلا بگو از این قیمت تا این قیمتاس

ببخشیدا

قربونت بشم سارا جونی که دست رو دلم نذار که خونه :(
آره عزیزم الان قیمتارو بهت میگم . فقط یه چیزی قبل از اینکه بری شوش حتماً حتماً از اینترنت قیمتارو دربیار چون بشدت بهت میندازن.
مثلاً من پلوپز فلر از نمایندگی دلونگی تو تیراژه گرفتم حدوداً 150 اونوقت شوش قیمت کردم 180!!! بعد که بهشون گفتم آقا شما از نمایندگی گرونتر میدین تازه رفته فاکتور آورده میگه آره شما 140 بده !!!
کریستالم تویو ژاپنه یه میوه خوری و یه آجیل خوریش با 6تا پیاله و پیشدستیش شد 220. فنجوناشو نگرفتم چون تو پاگشا یکی بهم داده بود ولی قیمتش خیلی نبود.
لوازم بزرگ آشپزخونه که اونجا نداشت . من از نمایندگی ال-جی تقریباً 2 ماه پیش گرفتم. ماشین لباسشویی 7کیلویی : 1،550،000
ماشین ظرفشویی 14 نفره :2،200،000
ساید 29 فوت: 5،450،000 ، مایکروفر سولاردام: 1،300،000
گازم رومیزیه که شد 650 مدل مکثِ فکر کنم. جاروبرقیمم ال_جیِ که اونم شد 350 تقریباً . قیمتا همش حدودی گلم خیلی یادم نمیاد خورده هاشو.
سرویس چوبمم که میرم بازار مبل ولی حواست باشه رفتی اونجا حتماً از تو گاراژاش که تولیدی هاشونه بخری چون همین مبلارو تو مغازه ها و پاساژا دو برابر میفروشن.
آهان یه سری خورده ریز مثل سرویس یونیک واسه آشپخونه گرفتم مثل جا ادویه ای ، جا حبوبات ، دوتا سطل زباله بزرگ و کوچیک، جای قند و شکر و... با سرویس کفگیر ملاقش تقریباً 500 تومن شد.
چیزای پلاستیکی خیلی نگرفتم. آبکشامم یونیک گرفتم که استیله. کلاً واسه پلاستیک 180 تومن بیشتر ندادم که فقط یه سبد رخت چرکه، یه سطل کوچولو واسه حمام. دوتا لگن کوچیک و بزرگ و دوتا آبکش کوچیک و بزرگ و یه جانونی کوچولو.
آها یه میز اتوی یونیکم گرفتم 65 تومن. دیگه دیگه چی گرفتم؟ آهان سرویس قاشق چنگالم مارکش هانووِرِ که 18 نفرش شد 525 تومن. سویس چینیمم همین طوس ایران گرفتم که البته من کامل نگرفتم چون یه سری چیزاش واقعاً بدردم نمیخورد و چیزای ضروریش مثل 12 تا بشقاب پلو خوری و خورشت خوری و میوه خوری با 12 تا پیاله کوچیک و 6 تا کاسه بزرگ و 3 تا دیس و یه سوپخوریش شد 400 فکر کنم.
سرویس آرکوپالم ایتالیاییه که 6 نفرست و شد 210. البته مثل اوپال دسینی کامل نیست و پیاله و این چیزا نداره ولی جنسش خیلی خیلی بهتر از اوناست.
فعلاً همینا یادم بود سارا جونی باز اگه چیزی یادم اومد یا خودت سوال داری بپرس گلم

مریمـ بـآنو :) یکشنبه 9 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 05:12 ب.ظ http://merolak.blogfa.com

خدارو شکر که خوبی ُ زندگی بر وفق ِ مراد :)

مرسی عزیز دلم :*

نیــــنا یکشنبه 9 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 10:55 ب.ظ http://sunset-at-the-moon.persianblog.ir

آنی جونم کلی از دستت خندیدم سر اینکه سرد با سیب صحبت میکردی!بنده خدا حسابی از دستت ترسیده بوده ها:))))
خیلی عاشقتم به جان خودم:)))

خیلی دوس دارم ببینم چه شکلی شده بوده آخه من عاشق چهره ی آیسلم!

راستی آنی جونم برای مبل ب نظرم بری دلاوران خیلی بهتره ها ما برای خواهرم رو از اونجا با قیمت خیلی خوبی خریدیم اما ی چیزی! بیشتر مغازه هایی که طبقه بالا یا پایین هستند برو چون اونا قیمت هاشون واقعیه اما اونایی که همون طبقه هستند چون مالیات بیشتر میدند بیشتر هم پول میگیرند.

گلها آرایشگاهش خیلی خوبه منم زیاد شنیدم و یکی از دوستامم دیده بودم واقعا عالی شده بود!

لباس عروس هم من خیلی باهات موافقم چون واقعا ب نظر من خرج اضافه ست که این همه پول بدی!!!

راستی آنی جون من رمزت رو گم کردم پست قبل رو ندیدم

نینا جونم انقدر این روزا حساس و عصبی شدم که تا یکی بهم چیزی میگی یا یه خرده تن صداش میره بالا میزنم زیر گریه اونم نه گریه الکیا یکی دوساعت عین خلا گریه میکنم تا جایی که نفسم بالا نمیاد و به هق هق میفتم :(

راستش تا عکسام آماده نشه نمیتونم بگم که خیلی خوب شده بودم یا نه :)
واسه مبلم حتماً میرم دلاوران
گلها رو خیلی تعریف میکنن حالا خدا کنه منم خوب شم
آره واقعاً ارزش نداره این همه خرج لباس عروس کنی

مهتاب دوشنبه 10 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 08:27 ق.ظ http://nargol8.blogfa.com

lمنم با نظرت کاملا موافقم. لباس عروسی ماله یه شب هست.
منعکس میخوامممممممممممم

مهتاب جونم ایشالا عکسام که آماده شه حتماً میذارم

نینا دوشنبه 10 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 10:48 ق.ظ

عزیزم والا ما آبان پارسال عروسی خواهرم بود مهر خریدیم حدودا 2 تومان در اومد خیلی هم خوشگل و نازه عکسش هم پیدا کنم برات میذارم.
کلا رنج قیمتهاش واقعا خیلی خوبه اما بهت گفتم طبقه های بالا یا پایینش حتما برو.

بابت رمزت هم ممنونم گلم...
لباست هم ب نظرم 3 خیلی خیلی قشنگ بود

نینا جونم من یه سر رفتم دلاوران خیلی خیلی هم از مبلاش خوشم اومد اما باز سر یه چیزی از دست سیب ناراحت شدمو قهر کردم برگشتم سوار ماشین شدم . :( دیگه وقت نشد خوب بگردیم حالا ایشالا جمعه اگه بشه دوباره میریم :)

فرزانه دوشنبه 10 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 11:57 ق.ظ

مبارکه دلمممممممممممممم
به شادی خوش خانوم

دل ودلبر

مرسییییییییییییی عزیزکم

سارا و سالار دوشنبه 10 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 12:28 ب.ظ

مرسیییییییییییی دوستم خیلیییییییی خیلی لطف کردی ... همین که قیمتا دستم باشه عالیه ، راستی سایت خاصی میشناسی که برای شوش گفتی ؟ لیست قیمت دارن ؟ آخه من میزنم فقط تبلیغ مغازه هاش میاد که اونجاس ، اما سایت خاصی که قیمت داشته باشه ندیدم.

خواهش میکنم سارا جونی :* کاری نکردم که گلم
واسه شوش که سایتی نیست اما قیمت هر جنسی رو که بخوای تقریباً تو اینترنت پیدا میکنی . مثلاً همین سرویس یونیک رو کلاً زده بود 470 یا 490. من از شوش تیکه تیکه گرفتم اصلاً نفهمیدم چند واسم افتاد :(

نفسی دوشنبه 10 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 03:03 ب.ظ http://dusetdaramazizam.blogfa.com

آنی جونم گلم مبارکت باشه این خریدات که نوشتی کامنت اولو خوندم کلی کلی کلی تو دلم گفتم مبارکش باشه ایشالا از همشون به خوشی و خوبی استفده کنی عزیزم

آنی جوم چرا بازار بزرگ نمیری خرید؟ منظورم بازار سرپوشیده است؟ فکر کنم اونجا خیلی ارزون تر باشه؟ من تا حالا شوش نرفتم

راستی یه چیزی عزیزم انقدر سر انتخابات حساسیت به خرج نده اینجور اعصاب خودتم بیشتر خورد میکنی
لازم نبود انقدر سر ارایشگاه خودتو اذیت کنی
قبول دارم یه شبه خیلی هم مهمه ولی آنی جونم با این حساسیت که به خرج میدی اعصاب خودت خراب میشه

ایشالا به خوشی و شادی مراسمت برگزار میشه و میری سر خونه زندگیت یه شب عالی و رویایی هم در انتظارته

مرسی نفسی جونم :*
راستش نه من نه مامان بابام حال و حوصله شلوغی بازارو نداریم. بعدشم بیشتر وسیله هام از قبل خورد خورد خریده شده بود دیگه یه سریاش موند بود که رفتیم شوش.
این حساسیتم دست خودم نیست اصلاً خل میشم از بس وسواس به خرج میدم.:(
آره سر آرایشگاه که رسماً داشتم دیوونه میشدم در عوض لباس عروسمو خیلی راحت سفارش دادم :)
مرسی فدات شم :*

saghar دوشنبه 10 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 06:14 ب.ظ http://lanvin-tir.blogfa.com

جیگر خانوم ما منتظر بقیه اش هستیم! :*
دختر خوب دلمون تنگ شده بود واست پس چرا انقدر دیر اومدی؟! :(

چشم گلم سعی میکنم تو اولین فرصت بیام و واستون از این روزا بنویسم
منم خیلی خیلی دلم واستون تنگ شده بود :(

saghar دوشنبه 10 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 06:17 ب.ظ http://lanvin-tir.blogfa.com

خوب من الان ضایع شدم و فهمیدم که تو یه عالمه پست نوشتی و گوگل ریدر نشون نداده! :( به علاوه منم رمزتو گم کردم! :(

به به سلام ساغر خانوم. خوبی؟ دانشگاه خوش میگذره؟ :*
اکشال نداره عزیزم چیز خاصی نبوده نوشته هام
رمزمم دوباره واست گذاشتم

زهرا سه‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:39 ب.ظ http://www.mahshar-love.blogfa.com

سلااااام وبلاگ نازی داری به منم سر بزن و خوشحالم کن. بازم میام پیشت

سلام عزیزم. وبلاگ نازی دارم یعنی چی؟!!!!

taraneh پنج‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 04:37 ب.ظ http://mosaferenakoja.blogfa.com

ananasi junam?
man k ramz nadalam:(
male qadime commente ramzdaret
blogfa ham nazarate taeid nashodaro baz nemikone ke:((

خب ترانه جونم من برات چه جوری رمز بذارم؟ :(
دوباره واست خصوصی بذارم میتونی بخونیش؟

نی نی جمعه 14 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 01:27 ق.ظ

وای دختر دلمونو آب کردی کهههه..
کاش میشد عکس بندازی تا ببینیمت :(
خوب شد کارات داره کم کم رو به راه میشه ایشالا که همه چیز همینجوری خوب پیش بره و شب عروسیتم خیلی خوب برگذار شه...عزیزم...
بازم بیا خبر بده..بوووس

فدات بشم نی نی جونم
نمیدونم چرا نشد که عکس بندازم :( حالا عکسام که آماده شد حتماً یکی میذارم
آره تقریباً کارای عروسیم دیگه اوکی شده
مرسی دوست جونی .....بووووووووووس :*

کارین جمعه 14 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 01:42 ب.ظ

وااااای آنی من اینقدر ذوق میکنم میایین از مقدماتِ عروسی و خریدد جهیزیه حرف میزننین....
وای یعنی اینقدر عوض شده بودی که کسی نمی شناختت...خوشگل خاااااااااااااانوم...
چندمِ شهریور عروسیتونِ؟
اردیبهشتِ پارسال نامزدیتون بود..شهریوری امسال عروسیتون..خدایا شکککککرت

قربونت بشم کارین جونم، ایشالا به زودی تو بیای و واسمون تعریف کنی
آره عزیزم خیلی تغییر کرده بودم
عروسیم 21 شهریوره :)

بانو شنبه 15 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 01:32 ب.ظ

چه عالی که انتخاب کردی آناناسسسسسس هوراااااااااااااااااااااا
خیلی عالیه که
راستی مبارکه خریدات
قهر هم حق داشتی خب ولی آَشتی آخرش بهتر بود
وی عکس

اوهوم مرسی بانو جونم خیالم راحت شد دیگه
زندگی همینه دیگه بعضی وقتا بحث و کدورت پیش میاد ولی نباید بیخودی کشش بدیم

آبی آسمانی شنبه 15 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 04:57 ب.ظ http://almassabi.blogfa.com

سلام
واقعا یک مرد حق داره زن دوم بگیره؟ چرا؟؟؟؟
با این مطلب به روزم شاید با نظرتون بتونید به تکامل مطلبم کمک کنید
تشریف می آورید؟[تشویش]

سلام
ننننننننننننننه !! زن دوم چیه ، مرد اگه مرده که همون زن اولشو نگه داره دومی پیشکشه :)

بانو شنبه 15 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 05:26 ب.ظ

راست آناناسی آرایش گاه چقد قرار داد بست؟ قیمت و چه کارایی؟ پاکسازی هم هست؟

گلم آرایشگاه دو جور داشت. ویزه که 600 بود ، VIP که 800 بود . من VIP باهاشون قرارداد بستم. شامل رنگ مو و پاکسازی پوست صورت و اپیلاسیون (فقط زیر بغل) هست و تاجی که به عروس میدن نو و دست اوله.

ناناس یکشنبه 16 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 03:42 ب.ظ http://zendegi2nafare.blogfa.com/

سلام ، اناناس خانم
میشه باهم دوست بشیم ؟ من قبلن خواننده ی وبلاگت بودم و رمزتو داشتم ، عکسی که با اقای سیب سوار بر اسب گرفته بودیو و چندتا عکس دیگه رو هم دیدم

سلام عزیزم. الان میام پیشت

خانوم کوچولو و پسر شجاع چهارشنبه 19 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 01:52 ب.ظ

عزیز دلمی خوشگلم خریدات مبارک باشن گل من بشادی استفاده کنی اشدلم چقد گرونی شده

مرسی عزیزم :* وااااااای از گرونی نگو که دلم خونه :(

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد