*این روزها احساساتم انگار سوار چرخ و فلک شده، یک آن خوب خوبمو میگم ومیخندم، خلاصه شادم و سرحال.امّا لحظه ی بعدبی حوصله و عصبانیم، واقعاً نمیدونم چم شده
بنده خدا سیب عزیزم که دیواری ازون کوتاهتر نمیبینم و هر وقت این جور وقتا زنگ و یا اس ام اس میزنه بهم گیر میده که چی شده و آخرشم دعوامون میشه
سیب نوشت:آخه سیب جونم،عزیز دلم، همه که مثل هم نمیشن. من وقتی بی حوصله و ناراحتم دوست ندارم حرف بزنم. پس تو رو خدا اصرار نکن که این جور موقع ها باهم حرف بزنیم، آخه دوست ندارم الکی دعوا کنیم.