زنده باد عشق

خداوند بینهایت است اما به قدر نیاز تو فرود می آید،به قدر آرزوهای تو گسترده میشودو به قدر ایمان تو کارگشاست...

زنده باد عشق

خداوند بینهایت است اما به قدر نیاز تو فرود می آید،به قدر آرزوهای تو گسترده میشودو به قدر ایمان تو کارگشاست...

زلزله!!!!

سلام به همه دوست جونیای مهربون


از دیدن عنوان این پستم تعجب نکنین! بله قراره تا یکی دو ساعت دیگه یه زلزله 10 ریشتری بیاد! البته فقط تو خونه ی ما!

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنید

این زلزله کسی نیست جز آنا کوچولوی 6 ساله

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنید


واااااای خدا یاد شیطنتاش که میفتم تمام موهای تنم سیخ میشه!از صبح تا حالا هم هرچی که دم دستش باشه رو جمع کردم ، یه 4،5 تایی هم سی دی کارتون آماده کردم که اومد واسش بذارم تا از جاش تکون نخوره! آخه خدارو شکر کارتون خیلی دوست داره و چند ساعت پشت سر هم میشینه نگاه میکنه

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنید


تا نیومده بذارین واستون بگم این چند روز چه اتفاقایی افتاد.



قرار بود دوشنبه با سیب جونم بریم بیرون اما یادتونه گفتم یکشنبه با نینا رفتیم باشگاه کلی ورزش کردیم ،همین شد که من تا چند روز از درد شدید دست و پام نمیتونستم هیچکاری کنم، خیلی بی جنبه ام ،نه؟ ولی سیب جونم باور کن خیلی حالم بد بود وگرنه قرارو کنسل نمیکردم

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنید


خلاصه قرارمون شد واسه 5شنبه یعنی دیروز، نینا ساعت 1 یعنی بعد از کارم اومد دنبالم .آخه خونه ی نینا نزدیک خونه ی سیب جونمه، واسه همین بهش گفتم بعد از کارش بیاد دنبالم که با هم برگردیم. راستی سیب جونم ببخشید تو گرما کلی منتظرم شدی به خدا همش تقصیر نینا بود که دیر شد. بعدش من و سیب جونم رفتیم خونشون و ناهار باهم خوردیم و بعدشم دیگه.....

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنید

ساعت 4بود که حاضر شدیم و رفتیم بیرون ، آخه من میخواستم مانتو بخرم و سیب جونم با اینکه از خرید کردن خوشش نمیاد اما خودش بهم اصرار کرده بود که باهم بریم منم کلی ذوق زده شدم

اول رفتیم 7 حوض و یه خورده گشتیم ولی هیچی پیدا نکردیم ، بعدش گفتیم بریم مرکز مانتو فروشیا یعنی 7تیر، 2 ساعت، تمام مغازه های اونجارو هم گشتیم ولی دریغ از یه دونه مانتوی خوشگل که من خوشم بیادو انقده دلم واسه سیب جونم سوخت، آخه هیچی نمیگفت و با حوصله همرا من تمام مغازه هارو اومد. قربونت بشم که انقدر ماهی

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنید

آخرشم خودم دیگه خسته شدم و گفتم که دیگه برگردیم، سیب جونم منو رسوند خونه و قرار شد با نینا برم تیراژه و همون مانتویی رو که چند وقت پیش دیده بودم و خوشم اومده بود بخرم، البته اگه تا حالا مونده باشه، راستی سیب جونم همونجا واسم پول مانتو رو کارت به کارت ریخت به حسابم که خودم برم بخرم

امروز صبح زود هم سیب عزیزم با پسرخالش رفتن کردان البته با تور، امیدوارم بهش خوش بگذره، این تور کاملاً مردونه بود وگرنه منم باهاش میرفتم

پ.ن: سیب عزیزم شدیداً عاشقتم هر روز بیشتر از دیروز!

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری پنجم www.pichak.net کلیک کنید


نظرات 1 + ارسال نظر
ღN@z@N!N & H@m!Dღ دوشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:36 ق.ظ http://www.4divariekhtiyari.blogfa.com/

سلام خانم آناناس و آقای سیب

خوبین؟

ممنونم از اینکه به ۴دیواری منو حمیدم اومدین

مر۳۰ بابت نظرات خوشگلتون ...

ما هم واسه شما آرزو یه دنیا خوشبختی داریم .

خواهش میکنم نازنین جان و از شما هم ممنونیم که به کلبه ی ما سر زدین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد