زنده باد عشق

خداوند بینهایت است اما به قدر نیاز تو فرود می آید،به قدر آرزوهای تو گسترده میشودو به قدر ایمان تو کارگشاست...

زنده باد عشق

خداوند بینهایت است اما به قدر نیاز تو فرود می آید،به قدر آرزوهای تو گسترده میشودو به قدر ایمان تو کارگشاست...

سلام دوست جونیای گلم، خوبین؟ خوشین؟ امیدوارم که هرجا که هستین سالم و سلامت باشین

اول از همه از دوستای خیلییییی گلم که میان و بهم سر میزنن کلی ممنونم و خیلی خیلی شرمنده ام که نمیتونم خوبیتونو جبران کنم. بخدا این روزا انقدر سرم شلوغه که دوست دارم چند تا از خودم کپی بگیرم تا بتونم به همه ی کارام برسم تمام سعیمو میکنم که لااقل از گوشیمم که شده به همتون سر بزنمو بخونمتون اما دیگه نمیشه کامنت بذارم واستون.

الانم اومدم هول هولی چند تا خبر بهتون بدم و برم.

اول از همه اینکه 5شنبه ی هفته ی پیش یعنی 2/7 رفتیم آزمایشگاه و خدا رو شکر همه چی اکی بود. فقط کلی سر کلاس مشاورش خندیدم. آخه من نمیدونم دختر 17،18 ساله رو چه به ازدواج؟!! واااااااای خدا یه سوالایی میپرسید که هم دلم واسش میسوخت هم مرده بودم از خنده


شنبه هم که گفتم میرم پیش همون دکتره واسه عمل زیبایی اما اون دوستم که قرار بود باهاش برم رفته بود شمال و قرار رو گذاشتیم واسه دوشنبه.

خلاصه پریروز بعد از دانشگاه با نینا رفتیم مطب دکتر. جناب دکتر هم صراحتاً اعلام کردن که بینی بنده به عمل احتیاج داره و هیچ تناسبی با صورتم نداره و اگه عمل کنم خیلی خوشگلتر میشم. با اینکه فکر میکردم بینیم گوشتیه دکتر گفت که اصلاً گوشتی نیست و نوک بینیم غضروفه. کلی ازش سوال کردم و خیالمو راحت کرد که هیچ مشکلی برام پیش نمیاد. حالا قراره برم عکس بندازم و دوباره برم پیشش.

راستش من نمیخوام به همین یه دکتر کفایت کنم و میخوام پیش چند نفر دیگه هم برمو حسابی تحقیق کنم تا بعداً پشیمون نشم.

تصمیمم واسه عمل خیلییییییی جدیه اما تنها مشکلم اینه که دچار عذاب وجدانم. همش با خودم میگم نکنه خدا از دستم ناراحت شه که دارم ناشکری میکنم و اونوقت نتیجه ی عملم بد شه؟ (میدونم خیلی مسخرست اما خب دست خودم نیست، همش تو این فکرم که اگه اینکارو کنم خدارو از خودم رنجوندم)

تازشم مشکل بعدیم اینه که مامان و بابام به هیچ عنوان راضی نیستن. اما سیب نه کاملاً راضیه نه ناراضی. میگه هر جور خودت دوست داری.

اگه بخوام عمل کنم میذارم واسه مهر. هم امتحانای لعنتی دانشگام تموم میشه هم بعد از عقدمه و نیازی به رضایت بابام نیست. به سیب گفتم که باید بعد از عمل یه هفته بریم هتل بمونیم و ازم مراقبت کنه تا حالم خوب شه. با اینکه میدونم عمراً مامانم بذاره همچین کاری کنم ولی بازم کوتاه نمیام. خب دوست دارم قبل از عروسیم اینکارو کنم . این همه داریم واسه عروسی هزینه میکنیم میخوام تو عکسا و فیلم عروسی عالی باشم اما مامان میگه تا وقتی تو خونه ی باباتی حق نداری اینکارو کنی رفتی خونه ی سیب هر کاری میخوای بکن . اما بعد از عروسی دیگه چه فایده داره عمل کردن من؟



خدا نوشت: خدا جونی، مهربونم ، عزیزترینم به خدا من ناشکری نمیکنم تو بهترینارو بهم دادی اما خب بذار اینکارو کنم. اصلاً یه کاری میکنم، هرچی تو بگی همون. باشه؟


پ.ن:پست بعد چند تا عکس میذارم ، شما دوست جونیایی که میگید احتیاجی به عمل ندارم تو رو خدا صادقانه بهم بگین نظرتونو

نظرات 6 + ارسال نظر
خرگوشی چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:40 ب.ظ

ای جان دلم. آنی جوونم باور کن همینجوری خیلی نازی. من نمیدونم این فکر از کجا افتاده تو سرت ولی گلم وقتی تصمیمت رو گرفتی و خودت دوس داری شاید نشه نظرت رو عوض کرد. وای واقعا به نظر من همینجوری خیلی خوشگلی عزیزم

خرگوشی جونم حالا عکسامو با دقت ببین و نظرتو بگو دوستم

سیما... چهارشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:39 ب.ظ http://khanumioaghaii.blogfa.com/

سلام خانومی به نظر من که به حرف دل خودت گوش کن اگه فک میکنی با عمل خوشمل تر میشی حتما این کارو بکن البته اگه قبل ازدواج این کارو میخای بکنی هرچی زود تر اقدام کن که نا موقع عروسیت ورم بینیت برطرف بشه عروس خانوممممممممممم

مریم پنج‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:49 ب.ظ

عزیزم دیدم اینجا نمیشه خصوصی گذاشی تو قسمت تماس برات آدرس گذاشتم

نفسی جمعه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:56 ب.ظ http://dusetdaramazizam.blogfa.com

سلام آنی خانمی
خوبی عروس خانم گل
ایشالا این چند روزم به خوشی میگذره و خودتو جناب سیب به آرامش میرسین
خانمی اتفاقا منم با نظر تو موافقم میخوام بین عقد و عروسی عمل کنم تا خیلی خوشگل شم البته من که تو رو ندیدم ولی انقدر دوستا تعریف میکنن حتما خیلی نانازی
فقط حواست باشه عمل که میخواهی بکنی موقعی باشه که تا عروسیت ۸ماه مونده باشه چون عمل بینی باید ازش بگذره تا خودشو نشون بده فرم بگیره ناز شه

مــــ✿ــنـــ و عـــشــ ❤ـقـــمツ چهارشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:53 ق.ظ http://tanhaeshghamh.blogfa.com

سلام
اتفاقا منم خیلی تو فکر عمل دماغمم نظر نامزدمم همینه
خیلی دوست دارم ببینمت
اگه فضولی نیس رمز برام بفرست

آقای فندق و خانوم گیلاس ! یکشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 05:28 ب.ظ http://www.fandogh-gilas.blogfa.com

خانوم گیلاس نوشت : وای نمیترسی از عمل ؟!
میشه بهم رمز بدی ؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد