زنده باد عشق

خداوند بینهایت است اما به قدر نیاز تو فرود می آید،به قدر آرزوهای تو گسترده میشودو به قدر ایمان تو کارگشاست...

زنده باد عشق

خداوند بینهایت است اما به قدر نیاز تو فرود می آید،به قدر آرزوهای تو گسترده میشودو به قدر ایمان تو کارگشاست...

*دو ساعت نوشتم و دکمه ی ثبتو که زدم کلاً خارج شده و میگه که زمان شما به اتمام رسید! ای تو روحت .... حالا شانس آوردم ادامه ی مطلبو کپی کرده بودم. البته شاید قسمت نبود که خاطره ی امروز رو هم ثبت کنم .حالا لطفاً تشریف بیارید ادامه ی مطلب

*نمردیمو گشت ارشاد به ما هم گیر داد!!! دو، سه روز پیش بود با خواهرم و دختر خالم رفته بودیم فاطمی . همینجوری مغازه هارو نگاه میکردیمو حرف میزدیم که دیدیم رسیدیم میدون ولیعصر. اونجا هم که ماشالا مثل مور و ملخ ریختن این خواهران و برادران گشت. دختره همسن و سال خودم بود دیدم تند تند انگار که شکار خودشو گیر آورده دوید سمت ما. اومد به من گفت میشه چند لحظه بیاین . منم با لبخند گفتم چشم!! دقت کنید گفتم با لبخند ! بله من این مدلی هستم. در سختترین شرایط خونسردیمو از دست نمیدم. اما بعدش که به عمق فاجعه پی میبیرم استرسو اضطراب شدید میگیرمو حالم خیلی بد میشه. تو اون لحظه هم خیلی خونسرد درحالیکه لبخند میزدم به خواهر مرشد(اسمش همین میشه دیگه!) گفتم:جانم بفرمایید؟!! اونم گفت: لطفاً برگرد. منم یه دور زدمو پشتمو کردم بهش! یه نگاهی کردو گفت: هیچی ببخشید میتونید برید!! بله به همین راحتی ازم عذرخواهی کرد و گفت برو. حالا فکر میکنیین من چه تیپی بودم؟ مستقیم از دانشگاه رفته بودمو مقنعه سرم بود . قبول دارم بارونی که پوشیده بودم یه کوشولو کوتاه بود ولی اصلاً تنگ نبود. راستش دلم واسه اون خواهر مرشد سوخت ! بدبخت تو اون سرما حتماً احتیاج داره که وایساده و همچین کار مزخرفی رو انجام میده که اینهمه آدمم نفرینشون میکنن!!

آهان اینم بگم بیچاره خواهرم خیلی ترسیده بودو یه گوشه وایساده بودو رنگش پریده بود، اما دخترخالم اومد پیشم . بعدش که اومدیم هی خواهرمو اذیت میکردمو میگفتم تو منو تو اون شرایط تنها گذاشتی اما من اگه بودم از کنارت جُم نمیخوردم. حالا 1 دقیقه هم نشد که ولم کردنا . اون بیچاره هم هی میگفت: به خدا من شوکه شده بودمو نمیدونستم چیکار باید کنم


*اینم یه سری عکس از خریدایی که اون روز کردم

 1.این شالو از تی تی گرفتم


2.اینو هم گرفتم که مثلاً با شالم ست بشه!


3.از این خوشم اومد گفتم بگیرم ایشالا خونه ی خودم بپوشمش!! (سرخوشم نه؟!)


4.چقد سر این شلوار خریدن افسرده شدم که سایزم از 36-38 رسیده به 40!


5. این دوتارم از مترو گرفتم

نظرات 12 + ارسال نظر
mrs جمعه 9 دی‌ماه سال 1390 ساعت 02:24 ب.ظ http://lovelyyyy.persianblog.ir

وااااااااااااااای مبارک باشه خانوم خوشکله!
الان این عکست از نمای نیم رخ منو کشته ها یعنی!!خواستی زیبایی شال هرچه تمامتر نشون داده بشه!!خیلی خوشکله عزیزم!منم ازاینکارا زیاد میکنم!میرم حتی لباس زیر میخرم برا وقتی رفتم خونه خودم!!!
اینجوری دل ادم باز میشه!!بوخودا راس میگما!!
شالت خیلی ناسه!!!
مبارکت باش ه عزیزم...

مرسی عسیسم
راستش من الان کلی ازین لباسا دارم که واسه اونموقع خریدم ! همیشه موقع خرید میگم بالاخره اونروز میاد که من اینارو بپوشم و نمیشه که همینجوری توی کمدم بمونن. اینجوری امیدوارتر میشم

خانم مدارا جمعه 9 دی‌ماه سال 1390 ساعت 02:39 ب.ظ

خریات مبارکت باشه عزیزم!!!!
یعنی من گشت ارشاد میشنوم یاد اون روز میفتم!!!!!!!!!!!!


چه روز بدی بود


بیخیال! خوبه ه گذشت!!!!
دلم برات تنگ شه اناناس جونم

مرسی عزیزدلم

ای بابا خدا لعنتشون کنه که اینجوری اعصاب مردمو خورد میکنن

منم دلم واست تنگ شده عزیزم

خرگوشی جمعه 9 دی‌ماه سال 1390 ساعت 07:15 ب.ظ

ای جانم. وقتی اسم گشت رو آوردی گفتم حتما با سیب بودی. باز خیالم راحت شد با خواهرت اینا بودی عزیزم.
خوشحالم که اتفاقی نیفتاد و به خیر گذشت. من که از اون روز کذایی به بعد تا چشمم به پلیس جماعت میخوره این شکلی میشم
ووووووووووییییییییییییی خریداشو نیگا. چقده خوشکله. این ستت منو کشته ولی واقعا خوشکله به هم میان عزیزکم.
منم همه چی میخرم میگم اینا بعدا برای خونه ی خودمون حس باحالی به آدم میده حداقل امیدواریش به دنیایی میارزه.
انشالله که هممون به زودی میریم خون هی شوی
کم پیدا شدیاااااااااااا آنی جونم

عزیزدلم قربونت بشم میبینم که همه تو کار خرید کردن واسه آیندشونن
راستش نزدیک امتحاناست نه که حالا خیلی درس میخونما نه اصلاً اما فقط عذاب وجدان و استرسش نمیذاره که زیاد بیام سراغ نت

سپیده یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 08:57 ق.ظ http://fargol.blogfa.com

چه باحال

ندا یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:10 ب.ظ

سلام من تاحالاد برات پیغام نذاشتم من 22 سالمه ولی هیچ کسی تو زندگیم نیست که بخوام خرید کنم و دلخوش بشم به آینده ولی.............
خریدات خیلی خوشمل بود

سلام عزیزم، اول از همه هیچوقت ناامید نباش، مطمئن باش تو هم نیمه ی گمشده ای داری که به موقعش باهمدیگه آشنا میشین، پس به چیزای خوب فکر کن تا بهترینا واست اتفاق بیفتن گلم

در ضمن چشمات خوگشل میبینن عسیسم

خرگوشی دوشنبه 12 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:39 ق.ظ

آنی دیشب خوابتو میدیدم. دقیق یاد نمیاد چی بود ولی با هم بودیم و کاملا تو رو یادمه. بوس بوس گلم

راست میگی خرگوشی جونم؟ آخه تو که اصلاً منو از نزدیک ندیدی چه جوری خوابمو دیدی جالبه حالا خیره ایشالا
بوس بوسی عزیزم

همسفر پاییزی دوشنبه 12 دی‌ماه سال 1390 ساعت 04:32 ب.ظ http://hamsafare-paeizi.persianblog.ir/

سلام بر آناناس بانوی کم پیدا.
خوندم گشت ارشاد گفتم گرفتن بردنت باز خوبه ازت عذرخواهی کردن.
منم اصولاً وقتی از دورم میبنمشون دست و پام میلرزه
تازه مشکلی هم ندارم.اما اینا بخوان گیر بدن گیر میدن دیگه.
خریداتم مبارکت باشه.عاشق شلوارکت شدم.
ایشاا... زودی بهم برسید
من کلاً دو تا لباس از زمان مجردی دارم.که ی دونش کادو ی دونش خودم خردیم.چون استفاده نمیکردم مامانم میگفت بزار عروسی کردی ببر خونه خودت.
چون هیچ وقت تو خط ازدواج نبودم اصلاً از این کارا نکردم
خدا هم خودش دو دستی ی شوهر گل آورد تقدیمم کرد تا من از رو برم

آره عزیزم خودمم شلوارکمو خیلی دوست دارم اما فعلاً نمیتونم ازش استفاده کنم

خدا رو شکر عزیزم که همسرت مرد خیلی خوبیه قدر همدیگرو بدونیین

بهاری سه‌شنبه 13 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:00 ب.ظ

»ن و سالی رو کلانتری هم بردند

خدا رو شکر مال تو هم بخیر گذشته


آنی یادته در مورد لباس عروس یه بار چی گفتی؟ میشه آدرس رو بدی؟

کلانتری؟ !!! آخه چرا؟ خداییش شما دوتا خیلی چهره ی موجهی دارین که


اون آدرسم از دوستم میپرسم بهت میگم عزیزم

فرزانه چهارشنبه 14 دی‌ماه سال 1390 ساعت 08:50 ق.ظ http://morgbehesht.blogfa.com/

الهی قربونت خیلی خوب توضیح دادی خانومی
مبارکت باشه خیلی خوشگل بودن همش خیلی باسلیقه
وای منم اعصابم خراب میشه وقتی شلوار و لباس انتخاب می کنم با این اضافه وزن که اومدم
مبارکه به شادی استفاده کنی
شلوارک خیلی باحاله
به زودی تو خونه خودت استفاده کنی

قربونت بشم عزیزدلم

http://yezani.blogfa.com/ چهارشنبه 14 دی‌ماه سال 1390 ساعت 06:10 ب.ظ http://یک زن متاهلツ

چه شال خوشجلی

میسی عسیسم

سارا و سالار پنج‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:09 ب.ظ

خریدات مباررررررررررررررررکه دوستم
البته دو تا عکسای شلوارتو خریدای متروت برام باز نشد ، حالا بازم امتحان میکنم ... از رو که نمیرم
اه اه اه که چقدر حالم از اینا به هم میخوره دلم میخواد انقدر بزنمشون که بمیرررررررررررررررن مخصوصا زنهای عقده ای شون

مرسی عسیسم
راست میگی؟ نتونستی ببینی ؟

اونارو که بیخیال بدبختا مجبورن دیگه

نسا بانو دوشنبه 19 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:34 ق.ظ http://640425.persianblog.ir/

مبارکت باشه خریدات خانومی ... شلوار و شالت خیلی خیلی زیبا بود ... ایشالله با دل خوش بپوشیشون

ماکه دیگه پرونده داریم تو پایگاه ۲ گیشا وجودشون شره کلا

قربونت بشم عزیز دلم


در ضمن واسه اون پرونده هم اصلاً نگران نباش همش الکیه عکسایی هم که میندازن پاره میکنن میندازن دور خیالت راحت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد